چکیده:
برق بهعنوان یکی از زیرساختهای حیاتی، تأثیر عمیقی بر توسعه اقتصادی، رقابتپذیری صنایع و کیفیت زندگی دارد. سیاستهای تعرفهگذاری و یارانهای، اگر بهدرستی مدیریت نشوند، میتوانند منجر به مصرف بیرویه انرژی، کاهش بهرهوری اقتصادی و محدودیت منابع مالی دولت شوند. در ایران، عدم تناسب تعرفه برق با نرخ تورم و افزایش مصرف، چالشهایی مانند کاهش درآمد صنعت برق و ناترازی شبکه را بههمراه داشته است. این مطالعه تأکید دارد که برای پایداری صنعت برق، تعرفهها باید هزینههای تولید، انتقال و توزیع را پوشش دهند، جذابیت سرمایهگذاری را حفظ کنند و به بهرهوری و عدالت اجتماعی کمک کنند.
مقدمه:
برق نقش حیاتی در اقتصاد و توسعه اقتصادی ایفا میکند. مقرونبهصرفه بودن برق مزیت رقابتی برای فرصتهای سرمایهگذاری ایجاد کرده و بر بازارهای صادراتی تأثیر میگذارد. این موضوع توانایی رقابت کالاهای داخلی را از منظر قیمت تمامشده در برابر کالاهای وارداتی تقویت میکند و در نهایت بر کل اقتصاد تأثیر میگذارد. برای ارزیابی مقرونبهصرفه بودن برق در یک کشور، میتوان از نرخ ملی برق استفادهکرد که ترکیبی از تعرفههای برق خانگی و صنعتی است. همچنین، تأثیر این نرخها و تغییرات آن بر توسعه اقتصادی میتواند به شناسایی قابلیت ادغام نرخها کمک کند. در بسیاری از کشورها، یارانههای برق برای کاهش قیمتها و افزایش دسترسی تخصیص مییابد. هرچند، این سیاست با چالشهای قابلتوجهی همراه است. اولین چالش، بار مالی سنگین برای دولتها است؛ تخصیص گسترده یارانه برق میتواند بودجه عمومی را محدود کند و منابعی که میتوانستند برای سایر اولویتهای رفاهی یا زیرساختی استفاده شوند، کاهش یابد. دومین چالش، تشویق به مصرف بیرویه و ناکارآمدی اقتصادی است؛ قیمتهای پایین مصنوعی میتواند موجب کاهش بهرهوری مصرف انرژی در بخشهای مختلف شود.
مطالعات نشان دادهاند که تأثیر تعرفه برق خانگی بر امنیت انرژی چندان چشمگیر نیست. با این حال، در کشورهای در حال توسعه، زمانی که قیمت برق خانگی بالا است، مصرفکنندگان معمولاً استفاده از برق را به نیازهای اساسی محدود میکنند. این مسئله میتواند موجب اجتناب از مصرف برق برای فعالیتهایی مانند پختوپز یا گرمایش شود، که در نتیجه مردم به منابع جایگزین، مانند گاز، روی میآورند. از سوی دیگر، در کشورهای توسعهیافته، دولتها ممکن است قیمت برق را افزایش دهند تا مردم را به تولید برق از منابع تجدیدپذیر، مانند نصب پنلهای خورشیدی، ترغیب کنند. یکی دیگر از چالشها، تفاوتهای درآمدی بین کشورها است. فشار اقتصادی ناشی از قیمت برق خانگی در کشورهای کمدرآمد بسیار سنگینتر از کشورهای پردرآمد است. این تفاوتها، سیاستگذاریهای یارانهای و مقرونبهصرفه بودن برق را به یک مسئله چندبعدی تبدیل کرده که نیازمند توجه به شرایط خاص هر کشور است. در مجموع، گرچه یارانههای برق میتوانند دسترسی به انرژی را افزایش دهند، اما مدیریت ناکارآمد و تخصیص نادرست منابع ممکن است موجب کاهش بهرهوری اقتصادی شود و توان دولت در تأمین نیازهای اجتماعی و اقتصادی را محدود کند.
دولتها درصد معینی از بودجه خود را به بخش برق اختصاص میدهند. این بودجه برای توسعه و ایجاد زیرساختهای برای پاسخگویی به تقاضای فزاینده برق استفاده میشود. علاوه بر این، صنعت برق به سرمایهگذاری قابل توجهی برای جایگزینی تجهیزات قدیمی، تعمیر و نگهداریهای پرهزینه (مانند تعمیرات اساسی ژنراتور) و اجرای پروژههایی برای جذب فناوری جدید نیاز دارد که برای توسعه پایدار بخش برق ضروری است.
براساس بررسیهای انجام شده قسمت عمده هزینه تمام شده برق مرتبط با هزینه تولید است (بهعنوان مثال، در آمریکا هزینه تولید برق 59 درصد، توزیع 28 درصد و انتقال 13 درصد در سال 2017 است). هزینههای انتقال و توزیع تفاوت قابل توجهی ندارند، با این حال هزینه تولید بسته به ترکیب سوخت متفاوت است.
مادامی که تولید برق زیانده میشود، هزینه هنگفتی از تخصیص بودجه باید صرف یارانه شود تا قیمت برق کاهش یابد و از تولیدکنندگان برق حمایت شود. بنابراین، در چنین مواردی پروژههای توسعه زیرساختی تمایل به توقف دارند، به تأخیر میافتند یا در مواردی راهحلهای اصلاحی اجرا میشوند. همه این عوامل در نهایت بر توسعه پایدار بخش برق تأثیر میگذارد.
صنعت برق در هیچ کشوری بدون تولید برق سودآور یا واردات برق قادر به ادامه حیات نیست. اگر تولید سودآور کاهش یابد، بر امنیت و پایداری صنعت برق تأثیر منفی خواهد گذاشت. بنابراین، برای توسعه پایدار صنعت برق، سودآوری تولید برق به یک عامل حیاتی تبدیل میشود. با توجه به اینکه عمده درآمد صنعت برق از فروش برق به داخل کشور انجاممیشود، لازم است در تعرفهگذاری برق موارد زیر لحاظ شود:
- جبران هزینههای تولید: تعرفهها باید هزینههای تولید، شامل هزینه سوخت، نیروی انسانی، نگهداری تجهیزات، و سرمایهگذاری در زیرساختها را پوشش دهد.
- هزینههای انتقال و توزیع: تعرفه باید هزینههای شبکه انتقال و توزیع برق را نیز در نظر بگیرد، چرا که این بخشها نقش اساسی در تحویل برق به مصرفکنندگان دارند.
- بازدهی سرمایهگذاری: نرخ بازگشت سرمایه منطقی برای سرمایهگذاران باید تضمین شود تا جذابیت اقتصادی تولید برق حفظ شود.
- توان پرداخت مصرفکنندگان: تعرفهها باید با توان پرداخت گروههای مختلف مصرفکنندگان (خانگی، صنعتی و کشاورزی) تطابق داشتهباشد و از تأثیرات منفی بر اقشار کمدرآمد جلوگیری کند.
- تشویق به بهرهوری: تعرفهگذاری باید مصرف بهینه را ترویج کند، بهگونهای که مصرفکنندگان به کاهش اتلاف انرژی و بهبود کارایی سیستمهای خود ترغیب شوند.
- رقابتپذیری اقتصادی: تعرفهها نباید بهگونهای باشد که توان رقابتپذیری صنایع داخلی را در بازارهای جهانی کاهش دهد.
- پیشبینیپذیری و شفافیت: سیستم تعرفهگذاری باید برای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان شفاف و قابل پیشبینی باشد تا امکان برنامهریزی بلندمدت وجود داشتهباشد.
در مجموع، تعرفه فروش برق باید توازنی میان سودآوری تولیدکنندگان، توان اقتصادی مصرفکنندگان، و اهداف بلندمدت توسعه اقتصادی برقرار کند.
تعرفه برق در ایران:
برای بررسی بهتر و مقایسه روند تغییر تعرفه برق بخشهای مختلف، با استفاده از آمارهای وزارت نیرو و دادههای بانک مرکزی، نرخها به سال پایه 1395 برده شدهاند. مطابق نمودار 1، بالاترین تعرفه مرتبط با سایر مصارف (تجاری) و پایینترین تعرفه مرتبط با مصارف کشاورزی است.
نمودار 1: متوسط نرخ تعرفه برق بخشهای مختلف به ریال سال 1395 ]2[]4[
در بخش خانگی، با توجه به آمار موجود (مناطق عادی) بیش از 78 درصد از مشترکین خانگی، مصرف برق در محدوده الگو دارند (تا 300 کیلوواتساعت) که این میزان معادل 55 درصد مصرف برق بخش خانگی است. بهعبارت دیگر 22 درصد مشترکین 45 درصد از مصرف بخش خانگی را به خود اختصاص دادهاند. همچنین حدود 0.2 درصد از مشترکین خانگی با مصرف بیش از 6000 کیلوواتساعت در ماه بیش از 8 درصد از مصرف برق خانگی را دارند.
نمودار 2: تعداد مشترکین و سهم مصرف برق در بخش خانگی3
در سال 1390 و با اجرای قانون هدفمندی یارانهها، متوسط نرخ خانگی با افزایش 96 درصدی به ۴۰۹ ریال بر کیلوواتساعت رسید. با افزایش نرخ متوسط مصرف برق در بخش خانگی نزدیک به 12 درصد کاهش یافت. هرچند در سالهای بعد از آن نرخ فروش برق بهصورت ملایم افزایش یافت ولی مصرف برق همچنان افزایش پیدا کرد. جهش بعدی در تعرفه فروش برق خانگی در سال 1400 رخ داد جایی که با جهش 67 درصدی متوسط نرخ برق خانگی اما متوسط مصرف برق نسبت به سال 99 حدود 4 درصد افزایش یافت. علت این امر عدم رشد نرخ برق متناسب با تورم در سالهای اخیر بوده است.
نمودار 3: متوسط تعرفه و مصرف برق در بخش خانگی3
عدم افزایش نرخ برق متناسب با تورم باعث شده با وجود افزایش تولید برق، درآمدهای حاصل از فروش داخلی برق کاهش یابد که این روند در نهایت منجر به عدم توانایی صنعت برق در تأمین هزینههای تولید، توزیع و انتقال برق و در نهایت عدم توسعه شبکه متناسب با نیاز مصرف برق و در نتیجه تشدید ناترازی برق در سالهای اخیر شدهاست.
نمودار 4: درآمد حاصل از فروش داخلی برق به ریال سال 1395 (با احتساب تورم)24
نمودار 5: ناترازی درآمدها و هزینههای صنعت برق5
نتیجهگیری:
برق بهعنوان یک زیرساخت حیاتی، نقش مهمی در اقتصاد، توسعه پایدار و کیفیت زندگی دارد. مقرونبهصرفه بودن برق نهتنها مزیت رقابتی برای صنایع داخلی و بازارهای صادراتی ایجاد میکند، بلکه توان رقابت اقتصادی کشور را در برابر واردات تقویت میکند. با این حال، سیاستهای تعرفهگذاری نامناسب و یارانههای ناکارآمد میتوانند موجب مصرف بیرویه انرژی، کاهش بهرهوری اقتصادی و محدودیت بودجه عمومی شوند. برای دستیابی به یک صنعت برق پایدار و سودآور، باید تعرفههای برق بهگونهای تعیین شوند که هزینههای تولید، انتقال و توزیع را پوشش دهند، بازدهی سرمایهگذاری را تضمین کنند و توان پرداخت مصرفکنندگان را نیز مدنظر قرار دهند. در ایران، عدم همراستایی تعرفه برق با نرخ تورم و افزایش مصرف، به کاهش درآمدهای صنعت برق و ناترازی در شبکه منجر شدهاست. [s1] [L2] درباره اصلاح این وضعیت پیشنهاد میشود تعرفههای برق را بهصورت پلکانی و متناسب با تورم و مطابق «قانون مانعزدایی از توسعه صنعت برق» تعدیل شود، سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر و هوشمندسازی شبکه افزایش و با نوسازی زیرساختها تلفات کاهش یابد. همچنین، فرهنگسازی برای مدیریت مصرف، ارائه مشوق به صرفهجویان و ایجاد بازارهای رقابتی برق، همراه با صادرات برق به کشورهای همسایه بهمنظور تنوعبخشی به منابع درآمدی صنعت برق میتواند مؤثر باشد. در کنار این اقدامات، هدفمند کردن حمایت از اقشار آسیبپذیر ضروری است.
منابع:
- Neelawela, U., Selvanathan, E., & Wagner, L. (2019). Global measure of electricity security: A composite index approach. Energy Economics, 81, 433–453. https://doi.org/10.1016/j.eneco.2019.04.009
- گزارش 56 سال صنعت برق ایران در آیینه آمار
- آمارهای وزارت نیرو
- دادههای بانک مرکزی
- گزارش مرکز پژوهشهای مجلس